دنیای تو

3: تولدت مبارک

1391/1/6 23:19
نویسنده : خاله بزرگه
669 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

نازنین "هیوا"ی من: حالا، امروز، این ساعت، یک سال شده است که چشمهات، آن دو گوی همیشه روشن و مهتابی، دنیا را توی خودش جا داده. چشمهات را وقتی برای اولین بار دیدم بسته بود، خواب بودی، و من حتی جرأت نداشتم بغلت کنم. باورت میشود؟ می ترسیدم! با فاصله می نشستم و نگات می کردم. دلم می رفت که به آغوش بکشمت، و آخرش هم که معلوم است! تو پیــروز شدی! با آن نوزادیِ لذتبخشت.

امروز برای تو خوشحالم. از اینکه داری بزرگ میشوِی، قد میکشی، و صدای خنده هات سکوت خانه را میشکند، گریه هم میکنی، تازه یاد گرفته ای برای چیزی که میخواهی خودت را به تک و تا بیندازی، شلوغ کنی، سر و صدا کنی و جیغ بکشی؛ دوستت دارم. تو هنوز معنای دوست داشتن را نمیدانی، اما بعدترها، بزرگ که میشوی، برایت خواهم گفت... . حتما!

راستی، وقتی بروی مدرسه، تولدت توی تعطیلات عید است، باید از حالا فکری برای جشن تولدها و دعوت دوستان مهد و مدرسه ات بکنیم! چقدر زود زود دارم جلو می روم! تازه هنوز یک سالت است! گاهی فکر میکنم کلی از دنیا عقب مانده ای که دارد یکسالت میشود اما هنوز حروف الفبا را بلد نیستی! اما میدانی؟ اینها هیچ کدامش مهم نیست. توانایی یادگیری و استعدادت از همین حالا دارد بیداد میکند دخترک! مبادا پدر و مادرت کوتاهی کنند! می ترسم دیگر! دلم هی شورت را می زند. نگرانت است.

**

برای تو: توی زندگیت، همیشه بخند، حتی اگر توی دلت گریه میکنی. و یادت باشد هر جا که احساس کردی باید کسی را صدا بزنی، خدا تنها کسی است که باید صدایش کنی. بدون او هیچ چیزی ارزش زندگی ندارد. حتی خودت. و یادت باشد که هیچ وقت تنهات نمی گذارم.

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دنیای تو می باشد