دنیای تو

3: تولدت مبارک

به نام خدا نازنین "هیوا"ی من: حالا، امروز، این ساعت، یک سال شده است که چشمهات، آن دو گوی همیشه روشن و مهتابی، دنیا را توی خودش جا داده. چشمهات را وقتی برای اولین بار دیدم بسته بود، خواب بودی، و من حتی جرأت نداشتم بغلت کنم. باورت میشود؟ می ترسیدم! با فاصله می نشستم و نگات می کردم. دلم می رفت که به آغوش بکشمت، و آخرش هم که معلوم است! تو پیــروز شدی! با آن نوزادیِ لذتبخشت. امروز برای تو خوشحالم. از اینکه داری بزرگ میشوِی، قد میکشی، و صدای خنده هات سکوت خانه را میشکند، گریه هم میکنی، تازه یاد گرفته ای برای چیزی که میخواهی خودت را به تک و تا بیندازی، شلوغ کنی، سر و صدا کنی و جیغ بکشی؛ دوستت دارم. تو هنوز معنای دوست داشتن را نمیدانی، اما بعدتر...
6 فروردين 1391

2

به نام خدا هیوای گلم، یه سال و خورده ای از وقتی که این خونه  رو برات راه انداختم می گذره، تا چند روز دیگه تو یه سال ات میشه. و روز به روز بازیگوش تر و شیطون تر و خوشمزه تر میـ‌شی. این روزا با اون صدای خشگلت "ماما" و "بابا" رو تلفظ میکنی، یه صداهای نامفهوم دیگه ای از خودت در میاری، می تونی از پله ها بالا بری، یه ذره هم بلدی از همون پله ها و تخت و بلندیهای کم ارتفاع پایین بیای،‌ تنبلی و حاضر نیستی یه کم راه رفتن تمرین کنی‌ و مدام هرچقدر میخوام راهت ببرم میشینی روی زمین. صدای خنده هات دلنشین ترین صدای دنیاست. ** زندگی هنوز تو را در دنیای پیچیده اش نپیچانده است. یک روز تمام دنیایت این میشود که از کار این دنیا سر در بیا...
2 فروردين 1391

1

  عزیز دل من،‌ معرفی این سرویس وبلاگ دهی رو الان توی ایمیلهام دیدم، اومدم و گفتم برات یه وبلاگ درست کنم.. شاید وقتی به دنیا اومدی و بزرگتر شدی و تونستی بخونی بیارمت اینجا تا این مطالب رو بخونی.... شاید هم الان یه کم دیر شده باشه.. چون از چند ماه قبل نوشته ای ندارم برات بذارم.. ولی خب از همین حالا هم غنیمته نی نی! مجبورم اینجا بهت بگم نی نی تا وقتی به دنیا بیای و اسمت معلوم بشه؛ با مامان و بابای سرخوشی که تو داری معلوم نیست کی برات اسم بذارن خاله...! ما که همه منتظریم.. حالا بعدا بیشتر برات ازشون و این روزها می گم.. این رو داشته باش تا بعد. پایان پست اول
25 دی 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دنیای تو می باشد